معنی dégeler
dégeler
یخ زدایی کردن، آب شدن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با dégeler
réguler
réguler
تَنظِیم کَردَن، تَنظِیم کُنَد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
démêler
démêler
باز کَردَن پیچیدِگی ها، باز کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
défiler
défiler
رِژِه رَفتَن، اِسکُرول کُنید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
épeler
épeler
تَرکیب کَردَن، طِلِسم، هِجّی کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
égaler
égaler
بَرابَر بودَن، بَرابَر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
geler
geler
یَخ زَدَن، مُنجَمِد کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
deler
deler
تَقسیم کُنَندِه، اِشتِراک کُنَندِه
دیکشنری هلندی به فارسی