معنی définir
définir
تعریف کردن، تعریف کند، تنظیم کردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با définir
definir
definir
تَعرِیف کَردَن، تَعرِیف کُنید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
definir
definir
تَعرِیف کَردَن، مَجموعِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
redéfinir
redéfinir
تَعرِیف مُجَدَّد کَردَن، دُوبارِه تَعرِیف کُنَد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
défiler
défiler
رِژِه رَفتَن، اِسکُرول کُنید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
definire
definire
تَعرِیف کَردَن، تَعرِیف کُنید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
défier
défier
چالِش کَردَن، چالِش، نادیدِه گِرِفتَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی