معنی déficient
déficient
کاستی دار، کمبود
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با déficient
deficiente
deficiente
بی کِیفِیَّت، کَمبود، کاستی دار
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
déficience
déficience
اِختِلال، کَمبود
دیکشنری فرانسوی به فارسی
efficient
efficient
کارآمَد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
deficiente
deficiente
کاستی دار، اَز کار اُفتادِه اَست، مَعلول
دیکشنری پرتغالی به فارسی
Deficient
Deficient
کاستی دار، کَمبود
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Efficient
Efficient
کارآمَد
دیکشنری انگلیسی به فارسی