معنی découper
découper
برش زدن، قطع کردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با découper
dérouter
dérouter
سَردَرگُم کَردَن، گیج کَردَن، مُتَحَیِّر کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
dérouler
dérouler
باز کَردَن رول ها، گُشودَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
découvert
découvert
پوشیدِه نَشُدِه، کَشف کَرد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
dénouer
dénouer
باز کَردَن گِرِه ها، باز کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
écouter
écouter
گوش دادَن، گوش کُن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
décorer
décorer
تَزئِین کَردَن، تَزئِین کُنید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
couper
couper
بُرِش کَردَن، بُرِش دادَن، بُریدَن، قَطع کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی