معنی déconnecté
déconnecté
قطع شده، قطع شده است، ناهمگون
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با déconnecté
déconnecter
déconnecter
قَطع کَردَن، قَطع کُن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
déconcerté
déconcerté
سَرگَشتِه، نِگَران، مُتَحَیِّر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
connecté
connecté
مُتَصِّل، مُتَصِّل اَست
دیکشنری فرانسوی به فارسی