معنی déchirer
déchirer
بریدن، پاره کردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با déchirer
décliner
décliner
کاهِش دادَن، کاهِش می یابَد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
déclarer
déclarer
اِعلام کَردَن، اِعلام کُنَد، بَیان کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
déchiffrer
déchiffrer
رَمزگُشایی کَردَن، رَمزگُشایی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
décharger
décharger
بارگیری را مُتِوَقِّف کَردَن، تَخلِیَه، تَخلِیَه کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
désirer
désirer
آرِزو کَردَن، مِیل، خواستَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
décrire
décrire
تَصوِیر کِشیدَن، تَوصِیف کُنید، تَوصِیف کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
décorer
décorer
تَزئِین کَردَن، تَزئِین کُنید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
décimer
décimer
تِعداد زیاد کاهِش دادَن، اَز بِین بُردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
décider
décider
تَصمیم گِرفتَن، تَصمِیم بِگیرَند
دیکشنری فرانسوی به فارسی