معنی déchaîné
déchaîné
خشن و بی رحم، رها کرد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با déchaîné
décharné
décharné
لاغَر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
déchaîner
déchaîner
آزاد کَردَن، رَها کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی