معنی décadent
décadent
فاسد، منحطّ
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با décadent
decadent
decadent
بِه طُورِ زَوال یافتِه، مُنحَطّ
دیکشنری هلندی به فارسی
decadente
decadente
فاسِد، مُنحَطّ
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
décadence
décadence
زَوال، اِنحِطاط
دیکشنری فرانسوی به فارسی
dekadent
dekadent
بِه طُورِ زَوال یافتِه، مُنحَطّ، فاسِد
دیکشنری آلمانی به فارسی
Decadent
Decadent
فاسِد، مُنحَطّ
دیکشنری انگلیسی به فارسی
decadente
decadente
فاسِد، مُنحَطّ
دیکشنری پرتغالی به فارسی
decadente
decadente
فاسِد، مُنحَطّ
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
decadente
decadente
فاسِد، مُنحَطّ
دیکشنری هلندی به فارسی
décent
décent
مُناسِب، شایِستِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی