معنی déborder
déborder
سرریز شدن، سرریز
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با déborder
déformer
déformer
تَحرِیف کَردَن، تَغییر شِکل دادَن، تاب بَرداشتَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
déporter
déporter
اِخراج کَردَن، تَبعِید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
désordre
désordre
آشوب، آشُفتِگی، آشوبی بودَن، بی نَظمی، پَریشانی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
aborder
aborder
بَررَسی کَردَن، فُرود آمَدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
décorer
décorer
تَزئِین کَردَن، تَزئِین کُنید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
dévorer
dévorer
بَلعیدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی