معنی débiter
débiter
برداشت کردن، بدهی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با débiter
habiter
habiter
سُکونَت داشتَن، زِندِگی می کُنَند، ساکِن شُدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
hésiter
hésiter
تَردِید کَردَن، تَردِید کُنید، تَزَلزُل کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
hériter
hériter
اِرث بُردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
réciter
réciter
اَز بَر خوٰاندَن، تِلاوَت کُن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
debitar
debitar
بَرداشت کَردَن، بِدِهی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
défiler
défiler
رِژِه رَفتَن، اِسکُرول کُنید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
désirer
désirer
آرِزو کَردَن، مِیل، خواستَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
dériver
dériver
رانِشیدَن، اِستِخراج کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
décimer
décimer
تِعداد زیاد کاهِش دادَن، اَز بِین بُردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی