معنی de manière faciale
de manière faciale
از نظر ظاهری، صورت
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با de manière faciale
de manière glaciale
de manière glaciale
بِه طُورِ یَخ زَدِه، یَخ زَدِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
de manière focale
de manière focale
بِه طُورِ نُقطِه ای، بِه صورَتِ کانونی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
de manière faible
de manière faible
با ضَعف، ضَعیف
دیکشنری فرانسوی به فارسی