معنی de manière asymptomatique de manière asymptomatique به طور بدون علامت، بدون علامت دیکشنری فرانسوی به فارسی
de manière symptomatique de manière symptomatique بِه طُورِ عَلامَتی، بِه صورَتِ عَلامَتی دیکشنری فرانسوی به فارسی