معنی croquant
croquant
تردی، ترد، سختی، قابل خرد شدن، کریسپی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با croquant
choquant
choquant
شُوک آوَر، تِکان دَهَندِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی