معنی croissant
croissant
افزایشی، کروسانت، صعودی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با croissant
bruissant
bruissant
صِدایِ جیر جیر، خَش خَش، صِدایِ خِش خِش
دیکشنری فرانسوی به فارسی
décroissant
décroissant
کاهِش یابَندِه، دَر حالِ کاهِش اَست، مُردِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
croissance
croissance
رُشد
دیکشنری فرانسوی به فارسی