معنی critiquer
critiquer
انتقاد کردن، انتقاد کنید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با critiquer
critique
critique
اِنتِقاد، اِنتِقادی، بُحرانی، قِضاوَتگَر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
pratiquer
pratiquer
تَمرین کَردَن، تَمرین کُنید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Critique
Critique
اِنتِقاد کَردَن، نَقد
دیکشنری انگلیسی به فارسی