معنی cri
cri
فریاد کشیدن، گریه کن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با cri
iri
iri
حَسود، حَسادَت کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
cru
cru
خام، باوَر کَرد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
cru
cru
خام
دیکشنری پرتغالی به فارسی
gri
gri
خاکی، خاکِستَری
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
iri
iri
حَجیم، بُزُرگ، قَوی هِیکَل، چاق و چِلِّه، غول مانَند
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
ci
ci
آن ها، آنتی اُکسیدان
دیکشنری لهستانی به فارسی