معنی crépitant
crépitant
ترق ترق کردن، ترقّه زدن، داغ
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با crépitant
crepitante
crepitante
تَرَق تَرَق کَردَن، تَرَقِّه زَدَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
crepitante
crepitante
تَرَق تَرَق کَردَن، تَرَقِّه زَدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
crepitante
crepitante
تَرَق تَرَق کَردَن، تَرَقِّه زَدَن، داغ
دیکشنری پرتغالی به فارسی