معنی coûter
coûter
هزینه داشتن، هزینه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با coûter
goûter
goûter
چِشیدَن، بَرایِ طَعم دادَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
conter
conter
دَر بَر داشتَن، حاوی، مَحدود کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
router
router
مَسیر دادَن، رُوتِر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
dokter
dokter
پِزِشک، دُکتُر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
boiter
boiter
لَنگ لَنگ حَرَکَت کَردَن، لَنگی، لَنگ لَنگ زَدَن، لَنگ لَنگان
دیکشنری فرانسوی به فارسی
chuter
chuter
سُقوط کَردَن، سُقوط
دیکشنری فرانسوی به فارسی
coller
coller
چَسباندَن، چوب
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Konter
Konter
جَواب دَندان شِکَن، ضِدِّ حَملِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
douter
douter
شَک کَردَن، شَک
دیکشنری فرانسوی به فارسی