معنی coureur
coureur
دونده
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با coureur
couleur
couleur
رَنگین بودَن، رَنگ
دیکشنری فرانسوی به فارسی
horreur
horreur
وَحشَت زایی، وَحشَت، وَحشَتناکی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
rougeur
rougeur
قِرمِزی، سُرخی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
lourdeur
lourdeur
خُشکی، سَنگینی، خِرِفت بودَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
douteur
douteur
شَکّاک، مَشکوک
دیکشنری فرانسوی به فارسی
douleur
douleur
آسیب رِسانی، دَرد، دَردناکی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
douceur
douceur
تَسلِیم پَذیری، آب نَبات، شیرینی، لِطافَت، مُلایِمَت، نَرمی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
courbure
courbure
کَجی، اِنحِنا
دیکشنری فرانسوی به فارسی
courber
courber
مُنحَنی شُدَن، خَم شُدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی