معنی corruptible
corruptible
رشوه پذیر، فاسد شدنی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با corruptible
incorruptible
incorruptible
فاسِد نَشُدَنی، فَساد ناپَذیر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
incorruptible
incorruptible
فاسِد نَشُدَنی، فَساد ناپَذیر
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
corruttibile
corruttibile
رِشوِه پَذیر، قابِلِ فَساد
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
Incorruptible
Incorruptible
فاسِد نَشُدَنی، فَساد ناپَذیر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
corruptie
corruptie
فَسادگَری، فَساد
دیکشنری هلندی به فارسی