معنی corrompre
corrompre
فاسد کردن، فاسد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با corrompre
corromper
corromper
فاسِد کَردَن، فاسِد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
corrompere
corrompere
رِشوِه دادَن، فاسِد، فاسِد کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
corromper
corromper
فاسِد کَردَن، فاسِد
دیکشنری پرتغالی به فارسی
corrompu
corrompu
فاسِد
دیکشنری فرانسوی به فارسی