معنی convention
convention
مراسم، کنوانسیون
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با convention
Konvention
Konvention
مَراسِم، کُنوانسیون
دیکشنری آلمانی به فارسی
convection
convection
هَمرَفت
دیکشنری فرانسوی به فارسی
contention
contention
مُجادِلِه، خویشتَن داری
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Convention
Convention
مَراسِم
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Konvektion
Konvektion
هَمرَفت
دیکشنری آلمانی به فارسی
congestion
congestion
تَرَاکُم، اِزدِحام
دیکشنری فرانسوی به فارسی
conviction
conviction
اِدراک، مَحکومِیَت
دیکشنری فرانسوی به فارسی
convención
convención
مَراسِم، کُنوانسیون
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
convenzione
convenzione
مَراسِم، کُنوانسیون
دیکشنری ایتالیایی به فارسی