معنی contraindre
contraindre
مجبور کردن، محدود کردن، وادار کردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با contraindre
contrainte
contrainte
مَحدودِیَت
دیکشنری فرانسوی به فارسی
contraire
contraire
مُخالِف، مُقابِل
دیکشنری فرانسوی به فارسی