معنی contourné
contourné
منحنی، دور زد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با contourné
contourner
contourner
دُور زَدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
contorno
contorno
خُلاصِه، سَمت
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
contorno
contorno
خُلاصِه، کانتُور
دیکشنری پرتغالی به فارسی
contour
contour
خُلاصِه، طَرح کُلّی
دیکشنری فرانسوی به فارسی