معنی conteur
conteur
داستان گو، قصّه گو
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با conteur
contour
contour
خُلاصِه، طَرح کُلّی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
conter
conter
دَر بَر داشتَن، حاوی، مَحدود کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
honteux
honteux
شَرم آوَر، شَرمَندِه، شَرم زَدِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
honneur
honneur
شَرافَت، اِفتِخار
دیکشنری فرانسوی به فارسی
rondeur
rondeur
گِردی، گِرد بودَن، چاقی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
lenteur
lenteur
کُندی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
bonheur
bonheur
خُوشبَختی، شادی، سُرور
دیکشنری فرانسوی به فارسی
chanteur
chanteur
خوانَندِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
douteur
douteur
شَکّاک، مَشکوک
دیکشنری فرانسوی به فارسی