معنی contaminer
contaminer
آلودن، آلوده کردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با contaminer
contaminar
contaminar
آلودَن، آلودِه کَردَن، آلودِگی ایجاد کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
contaminar
contaminar
آلودَن، آلودِه کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
contaminare
contaminare
آلودَن، آلودِه کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
contaminé
contaminé
آلودِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
condamner
condamner
بِه هَلاکَت رِساندَن، مَحکوم کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی