معنی consister
consister
تشکیل شدن، تشکیل شود
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با consister
consistir
consistir
تَشکِیل شُدَن، تَشکیل شَوَد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
consistere
consistere
تَشکِیل شُدَن، تَشکیل شَوَد
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
consistir
consistir
تَشکِیل شُدَن، تَشکیل شَوَد
دیکشنری پرتغالی به فارسی
konsisten
konsisten
ثابِت قَدَم، سازِگار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
consulter
consulter
مُشاوِرِه کَردَن، بَرایِ مَشوِرَت
دیکشنری فرانسوی به فارسی
consistent
consistent
ثابِت قَدَم، سازِگار
دیکشنری هلندی به فارسی
insister
insister
اِصرار کَردَن، اِصرار کُنید، زیاد اِصرار کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی