معنی consentant
consentant
رضامند، رضایت دادن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با consentant
connectant
connectant
اِتِّصال دَهَندِه، اِتِّصال
دیکشنری فرانسوی به فارسی
consultant
consultant
مُشاوِر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
consultant
consultant
مُشاوِر
دیکشنری هلندی به فارسی
constant
constant
ثابِت
دیکشنری فرانسوی به فارسی
constant
constant
ثابِت، دائِماً، بِه طُورِ پِیوَستِه
دیکشنری هلندی به فارسی