معنی congestion
congestion
تراکم، ازدحام
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با congestion
congestión
congestión
اَفزایِش حَجم، اِزدِحام، تَرَاکُم
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
Congestion
Congestion
تَرَاکُم، اِزدِحام
دیکشنری انگلیسی به فارسی
congestione
congestione
تَرَاکُم، اِزدِحام
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
décongestion
décongestion
کاهِش اِحتِقان، رَفع اِحتِقان
دیکشنری فرانسوی به فارسی
convention
convention
مَراسِم، کُنوانسیون
دیکشنری فرانسوی به فارسی
convection
convection
هَمرَفت
دیکشنری فرانسوی به فارسی
contention
contention
مُجادِلِه، خویشتَن داری
دیکشنری فرانسوی به فارسی
concession
concession
اِمتِیاز
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Decongestion
Decongestion
کاهِش اِحتِقان، رَفع اِحتِقان
دیکشنری انگلیسی به فارسی