معنی confesser
confesser
اعتراف کردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با confesser
confesseur
confesseur
کِشیش، اِعتِراف کُنَندِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
confessor
confessor
کِشیش، اِعتِراف کُنَندِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
confessar
confessar
اِعتِراف کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
Confessor
Confessor
کِشیش، اِعتِراف کُنَندِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
converser
converser
صُحبَت کَردَن، گُفتِگو کُنید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
condenser
condenser
مُتِراکِم کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
confessore
confessore
کِشیش، اِعتِراف کُنَندِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
confessare
confessare
اِعتِراف کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
confesor
confesor
کِشیش، اِعتِراف کُنَندِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی