معنی condamner
condamner
به هلاکت رساندن، محکوم کردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با condamner
contaminer
contaminer
آلودَن، آلودِه کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
condamné
condamné
مَحکوم، مَحکوم شُد
دیکشنری فرانسوی به فارسی