معنی concerté
concerté
مشترک، هماهنگ شده
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با concerté
déconcerté
déconcerté
سَرگَشتِه، نِگَران، مُتَحَیِّر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
connecté
connecté
مُتَصِّل، مُتَصِّل اَست
دیکشنری فرانسوی به فارسی
concentré
concentré
مُتِمَرکِز، مُتِمَرکِز کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
sconcerto
sconcerto
گیجی، سَرگَشتِگی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
Concert
Concert
کُنسِرت دادَن، کُنسِرت
دیکشنری انگلیسی به فارسی