معنی compatir
compatir
همدردی کردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با compatir
competir
competir
رِقابَت کَردَن، رِقابَت کُنَند، مُسابِقِه دادَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
compartir
compartir
تَقسیم کَردَن، بِه اِشتِراک بُگذارید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
competir
competir
رِقابَت کَردَن، رِقابَت کُنَند، مُسابِقِه دادَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
compatire
compatire
دِل سوزی کَردَن، حِیف
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
comparer
comparer
مُشَابِه دانِستَن، مُقایِسِه کُنید، مُقایِسِه کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
compacter
compacter
فِشُردِه کَردَن، فِشُردِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
combatif
combatif
جَنگ طَلَب، رَزمندِه، خُوش جُوش
دیکشنری فرانسوی به فارسی
comparar
comparar
مُشَابِه دانِستَن، مُقایِسِه کُنید، مُقایِسِه کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
compactar
compactar
فِشُردِه کَردَن، فِشُردِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی