معنی commotion
commotion
هیجان، ضربه مغزی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با commotion
Commotion
Commotion
هَیَجان، هَیاهو
دیکشنری انگلیسی به فارسی
sommation
sommation
جَمع بَندی، اِحضار می کُنَد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
commotie
commotie
هَیَجان، هَیاهو
دیکشنری هلندی به فارسی