معنی centrage
centrage
تمرکز، مرکز دادن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با centrage
centrale
centrale
مَرکَزی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
centrado
centrado
تَمَرکُز، مُتِمَرکِز شُدِه اَست، مُتِمَرکِز
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
centrado
centrado
مُتِمَرکِز، مُتِمَرکِز شُدِه اَست
دیکشنری پرتغالی به فارسی
centrato
centrato
مُتِمَرکِز، مُتِمَرکِز شُدِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
centraal
centraal
بِه طُورِ مَرکَزی، مَرکَزی، بِه طُورِ مِحوَری
دیکشنری هلندی به فارسی
central
central
مَرکَزی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
centrar
centrar
مَرکَز قَرار دادَن، مَرکَز
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
central
central
مَرکَزی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
central
central
مَرکَزی
دیکشنری پرتغالی به فارسی