معنی bruyamment bruyamment بلند، با صدای بلند، به طور پر سر و صدا، به طور رعدآسا، به طور لوسی، با جنجال، با صدای برخورد، با صدای برخورد سخت، با هیاهو، پر سر و صدا، پرحرفانه، پرشور، سر و صدا دیکشنری فرانسوی به فارسی