ترجمه broyant به فارسی - دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با broyant
bruyant
- bruyant
- بُلَند، پُر سَر و صِدا، پُر صِدا و خُودخوٰاه، صِدا دار، وَحشیانِه، هَیاهو کُنَندِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
krokant
- krokant
- خُشک و تُرُد، تُرُد، خُشک و تیز، تُرُد و شِکَنَندِه، قابِلِ خُرد شُدَن، پُرکِشِش و خُشک، کِریسپی
دیکشنری هلندی به فارسی