معنی braillement
braillement
غرّش، غرغر کردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با braillement
déraillement
déraillement
خُروج اَز رِیل
دیکشنری فرانسوی به فارسی
écaillement
écaillement
پوستِه پوستِه بودَن، پوستِه پوستِه شُدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی