معنی braconner
braconner
شکار غیر قانونی کردن، شکار غیرقانونی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با braconner
rayonner
rayonner
پَرتَواَفکَندَن، تابِش می کُنَد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
raconter
raconter
تَعرِیف کَردَن، بِگو
دیکشنری فرانسوی به فارسی