معنی bouillir
bouillir
جوش آوردن، جوشیدن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با bouillir
fouiller
fouiller
تَفتیش کَردَن، زیر و رو کَردَن، جُستُجو کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
rouiller
rouiller
زَنگ زَدَن، زَنگ زَدِگی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
souiller
souiller
آلودِه کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی