معنی blessé
blessé
آسیب دیده، صدمه دیده، مجروح
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با blessé
bleuté
bleuté
آبی بودَن، مایِل بِه آبی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
blesser
blesser
آسیب رِساندَن، صَدَمِه دیدِه، آسیب زَدَن، زَخم زَدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
tressé
tressé
بافتِه شُدِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
pressé
pressé
عَجَلِه دار
دیکشنری فرانسوی به فارسی
blass
blass
پَریدِه رَنگ، رِنگ پَریدِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
Bless
Bless
بَخشیدَن، بَرَکَت دادَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی