معنی battre
battre
ضربه زدن، ضرب و شتم
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با battre
battere
battere
تِنیس زَدَن، ضَرب و شَتم، زَدَن، ضَربِه زَدَن، کوبیدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
Rattle
Rattle
تَرساندَن، جِغجِغِه کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
débattre
débattre
بَحث کَردَن، بَحث کُنید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
satire
satire
طَنز
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Satire
Satire
طَنز
دیکشنری انگلیسی به فارسی
bitter
bitter
بِه طُورِ تَلخ، تَلخ، تَلخ و نِیشدار
دیکشنری آلمانی به فارسی
maître
maître
اُستاد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
mettre
mettre
پوشیدَن، قَرار دادَن، گُذاشتَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
mature
mature
بالِغ
دیکشنری فرانسوی به فارسی