معنی balayer
balayer
جاروب کردن، جارو کردن، زمین پاک کردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با balayer
relayer
relayer
واسِطِه بودَن، رِلِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
bégayer
bégayer
گَلوگیر صُحبَت کَردَن، لُکنَت زَبان، لُکنَت داشتَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Player
Player
بازیکُن
دیکشنری انگلیسی به فارسی