معنی avorter
avorter
متوقّف کردن، سقط
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با avorter
aborder
aborder
بَررَسی کَردَن، فُرود آمَدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
alerter
alerter
هُشدار دادَن، هُشدار
دیکشنری فرانسوی به فارسی
ajouter
ajouter
اِضافِه کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
adopter
adopter
اِتِّخاذ کَردَن، اِتِّخاذ، حِمایَت کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
amortir
amortir
بالِش گُذاشتَن، مُستَهلَک کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
apporter
apporter
آوَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
avertir
avertir
اِحتیاط کَردَن، هُشدار دَهَد، هُشدار دادَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
abortar
abortar
مُتِوَقِّف کَردَن، سَقَط
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
acortar
acortar
کوتاه کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی