معنی autorité
autorité
قدرت، اقتدار
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با autorité
autorisé
autorisé
مَجازی، مُجاز اَست
دیکشنری فرانسوی به فارسی
autorità
autorità
قُدرَت، اِقتِدار
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
altérité
altérité
دیگَری، دیگَری بودَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
jutosité
jutosité
آبداری، آبدار بودَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
austérité
austérité
رِیاضَت
دیکشنری فرانسوی به فارسی
autoritär
autoritär
اِستِبدادی، اِقتِدارگَرا، با اِقتِدار
دیکشنری آلمانی به فارسی
autoria
autoria
تَالیف، نِویسَندِگی
دیکشنری پرتغالی به فارسی