ترجمه autoritaire به فارسی - دیکشنری فرانسوی به فارسی
معنی autoritaire
- autoritaire
- استبدادی، اقتدارگرا، رئیس مآب، سلطنت طلب، فرمانده، فشارآور، مداخله گر، معتبر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با autoritaire
autoritair
- autoritair
- اِستِبدادی، اِقتِدارگَرا، با اِقتِدار، با رَفتار رَئیس مَآبانِه، بِه طُورِ سُلطِه گَرایانِه، بِه طُورِ مُتِکَبِّرانِه، فِشارآوَر
دیکشنری هلندی به فارسی