معنی arracher
arracher
چیدن، پاره کردن، ربودن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با arracher
attacher
attacher
بَستَن، ضَمیمِه کَردَن، بَستَن بِه، چَسباندَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
arranger
arranger
تَرتِیب دادَن، تَرتِیب دَهید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
arranhar
arranhar
چَنگال زَدَن، خَراش، پَنجِه زَدَن، خراشیدَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
cracher
cracher
تُف اَنداختَن، تُف
دیکشنری فرانسوی به فارسی