معنی approcher
approcher
نزدیک شدن، رویکرد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با approcher
reprocher
reprocher
سَرزَنِش کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
approuver
approuver
تَأیید کَردَن، تَایید کُنَد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
apprécier
apprécier
قَدردانی کَردَن، قَدردانی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
accrocher
accrocher
صُعود کَردَن، آویزان کَردَن، قُلّاب اَنداختَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
s'approcher
s'approcher
نَزدیک شُدَن، رویکَرد
دیکشنری فرانسوی به فارسی