معنی alterner
alterner
جایگزین کردن، متناوب
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با alterner
alternar
alternar
جایگُزین کَردَن، جایگُزین
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
alternar
alternar
جایگُزین کَردَن، تَغییر دَهید
دیکشنری پرتغالی به فارسی
alternare
alternare
جایگُزین کَردَن، مُتِناوِب
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
alterare
alterare
تَغییر دادَن، تَغییر دَهید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
deterner
deterner
بازداشت کَردَن، بازدارَندِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
altérer
altérer
آسیب زَدَن، تَغییر دَهید، تَغییر دادَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
alerter
alerter
هُشدار دادَن، هُشدار
دیکشنری فرانسوی به فارسی
alterar
alterar
آشُفتِه کَردَن، تَغییر دَهید، تَغییر دادَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
alterar
alterar
تَغییر دادَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی