معنی allouer
allouer
اختصاص دادن، اختصاص دهد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با allouer
allotir
allotir
تَخصِیص دادَن، اِختِصاص دادَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
allonger
allonger
دِراز کَردَن، طولانی کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
alléguer
alléguer
اِدِّعا کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
alléger
alléger
سَبُک کَردَن، تَسکِین دَهَد، کاهِش دادَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
allotar
allotar
تَخصِیص دادَن، اِختِصاص دادَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
allier
allier
مِتَّحِد شُدَن، مُتَّحِد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
avouer
avouer
اِعلام کَردَن، اِعتِراف کَردَن بِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
clouer
clouer
میخ زَدَن، ناخُن، میخکوب کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
llover
llover
باریدَن، باران
دیکشنری اسپانیایی به فارسی